از فاطمه اکتفا به نامش نکنید
نشناخته توصیف مقامش نکنید
هر کس در او محبت زهرا نیست
علامه اگر هست سلامش نکنید
خداوندا در این سالی که در پیش است
نمی دانم چه تقدیری مرا فرموده ای لیکن
در آغاز طلوع روشن سالی که می آید
کمک کن تا رها سازم زخود
من کوله بار یک هزار و سیصد افسوس
هزار و سیصد اندوه
خدا یا مهربانم کن تو چشمان مرا با نور خود بگشا
تو لبخند رضایت را عطایم کن
بفهمان زندگی زیباست
خداوندا تو راه سبز ایمان را نشانم ده
تو نیکی پیشه ام فرما
که راه حق صبورانه بپیمایم
و هرگز من نباشم از زیانکاران
رفیقا مهربانا عاشقم فرما
مرا در دشت پرمهر گذشتت شستوشویم ده
تو پاکم کن قرارم ده
کریما دست های گرم و لبخندی عطایم کن
تو ای نزدیک تر از من به من
اینک مرا دریاب پناهم ده
حبیبا قدردان خوبی ام فرما
تو گرداننده دل ها و چشمانم
تو ای تدبیر بر هرروز و هر شامم
تو چرخاننده احوال این دنیا
بگردان حال من را سوی آن حالی که می دانی
تو آرامش عطایم کن
خداوندا نمی دانم چه تقدیری مرا فرموده ای اما
برای مردمان خوب این وادی
عطا فرما هزار امید
هزار و سیصد آگاهی
هزار و سیصد و هشتاد بهروزی
هزار و سیصد و هشتاد و نه لبخند زیبا را...
و اما حرف آخر:
اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدا را شکر که نوروز هر سال این فکر را به یادمان می آورد.پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند.
تموم لحظه های نوروزیتون قشنگ.عیدتون هزاران بار مبارک.خداحافظ به رسم ما...خداحافظ همین حالا
زندگی کوتاه است
پس بیایید بگوییم به هم
دوستت می دارم
کار دشواری نیست
و بیایید بخندیم به غم ها با هم
حیف از آن اوقاتی که غم و غصه شود همدم ما
من و تو می دانیم درد و رنج و غم و اندوه همه در گذرند
آنچه می ماند و زیباست وفای من و توست
زندگی یعنی عشق
عشق را تازه کنیم
عشق را با همه قلب خود اندازه کنیم
زندگی کوتاه است
سالی که گذشت:
با تبریک سال نو و پر صعود برای همه .سالی که گذشت با رفتنش کوله بار تجربه را سنگین تر کرد و رقم های عمر را بالاتر برد.... هر سالی که تموم می شه یه سری شیرینی ها و تلخی ها از خودش به یادگار می زاره. جالب اینه با شیرینی ها که همون خاطراتشه شاد باشیم و از تلخی هاش درسی گرفته باشیم.مهم اینه هر سال به پیشرفت بیشتری نسبت به سال های قبلی رسیده باشیم.
خاطرات:
اولین خاطره:
یکی از بهترین خاطرات سال گذشته سفر به سرزمین وحی که همزمان با آغاززندگی مشترک بوده این بهترین خاطره سال 88برای من وهمسرم بوده است خدایا این سفر قسمت همه آرزومندان بشه...
خاطره دوم: خاطره زیبا برای من؛ انتقالی کاری همسرم ازشعبه سمنان به سرپرستی تهرانه که با ردیف شدن این انتقال ما پس از یکسال ازدواج ؛بهم رسیدن رو تجربه کردیم که این مهم پس از یکسال تلاش و کمک دوستان بسیار عزیز بوده از همین حا از همه کسانی که مارا تو این امر مهم یاری کردند تشکر میکنم.
خاطره سوم : سفر به مشهد مقدس بهمراه همسرم ؛پدر ومادر عزیزم؛پدر خانم ومادر خانم عزیزم این اولین سفری بود که ما به صورت مشترک میرفتیم تو این سفر خیلی به ما وهمه خوش گذشت.
ارزوها:
در سال 89 ارزو و فکر و خیال های زیادی در سر دارم.البته همیشه میگن ارزو بر جوانان عیب نیست. ما هم به امید همین ارزوها زندگی می کنیماولین ارزوم سلامتی و ظهور آقا امام زمانه دومین ارزوم سلامتی وشادی همسرم و تمام افراد خانوادمونه وارزوم اینه که همگی دوستانم وخانواده ام ؛ همکارام وهمشهریهام و بچه محل هام همیشه پایدار باشند و به اهدافشون برسند. دیدن موفقیت خانواده ام ،دوستانم ؛..... باعث خوشحالیم می شه و این که همیشه سلامت باشند.چون بدون داشتن سلامتی رسیدن به اهداف کمی سخت به نظر می رسه. عید همگی پیشایش مبارک ایشالا سال خیلی خیلی خوبی باشه واسه همه سر شار از زیبایی و شور و خاطرات زیباتر
یه بار دیگه چشمای ما نظاره گر تولد طبیعت زیباست.
یک سال رو با هم بودیم. یک سال رو گذروندیم. شاد یا غمگین. اما به هر حال سال داره کم کم نفسهای آخرش رو می کشه. سال جدید یه زمان جدید برای ما به ارمغان می یاره. ننه سرما بارش رو داره می بنده و عمو نوروز پشت در منتظره. جای قدم هاش معلومه. خوب نگاه کنید.
خیلی ها عیدی می دن. خیلی ها عیدی می گیرن. پول کارت پستال کتاب و خیلی چیزهای دیگه. اما بیام در کنار این هدایا لبخند رو فراموش نکنیم. قبول دارید خاطره ای که یه لبخند توی ذهنمون می ذاره به پای تمام هدایای دنیا نمی رسه.
بیایم امسال دلمون رو از کدورت ها پاک کنیم. خاطرات بدی که توی ذهنمون نشسته رو دور بریزیم. اصلا اون خاطره هارو بریزیم توی یه صندوق دربسته و توی خاک مدفونش کنیم.
بیایم امسال برای سلامتی امام زمانمون ویژه دعا کنیم. برای تعجیل در فرجش (می گن دوره آخر الزمان دنیا اونقدر برای بنده های خدا سخت می شه که حتی توان نفس کشیدن رو ندارن. فکر می کنید دنیا از این پرظلم تر هم بشه. سخت تر از این هم ممکنه.)
بیایم توی سال جدید پدربزرگ ها و مادربزرگ ها رو فراموش نکنیم. چه اشکالی داره با حضورمون دلشون رو شاد کنیم. لبخند و شور روبه خونه هاشون ببریم.سال 88باهمه خاطراتش کم کم به اخر خط رسیده برای شخص خودم 88سال خوبی بوده تواین سال زندگی مشترکمون رو با سفر به خانه خدا آغاز کردیم که واقعا سال خوبی برامون بوده الهی برای همه اینطور باشه برای ما هم ....براستی این قافله عمر عجب میگذرد....
ماهی قرمز ( کاراسیوس آراتیس) که آن را ماهی طلایی نیز می گویند از جمله نخستین ماهیهایی هستند که توسط انسان در منزل نگهداری شدند و هم اکنون نیز از معمول ترین ماهیهای اکواریومی به شمار می آیند.
ماهی های قرمز بعنوان عضو کوچک خانواده ماهی کپور، بومی شرق آسیا هستند که برای نخستین بار اواخر قرن هفدهم به اروپاوارد شدند.
بخشی از شهرت ماهی قرمز به مقاومت این گونه بر می گردد.
:::همه روزهای زندگیتان نوروزی و خاطره انگیز باشد:::
بوی باران
بوی سبزه
بوی خاک
شاخه های شسته
باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگ های سبز بید
عطر نرگس
رقص باد
نغمه ی شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگــار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتــاب
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم مسازد آفتاب
ای دریغ از ما دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه ی غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
ماه من ، غصه چرا ؟!
آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز /مثل آن روز نخست /گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد !/یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان /نه شکست و نه گرفت !/بلکه از عاطفه لبریز شد و /نفسی از سر امید کشید /ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید /زیر پاهامان ریخت ،/تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست !/ماه من غصه چرا !؟! /تو مرا داری و من /هر شب و روز ، /آرزویم ، همه خوشبختی توست !/ماه من ! دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن /کارآن هایی نیست ، که خدا را دارند .../ماه من ! غم و اندوه ، اگر هم روزی، مثل باران بارید یا دل شیشه ای ات ، از لب پنجره عشق ، زمین خورد و شکست،/با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن /وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !/او همانی است که در تار ترین لحظه شب، راه نورانی امید/نشانم می داد .../او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد ، همه زندگی ام ،/غرق شادی باشد ..../ماه من !/غصه اگر هست ! بگو تا باشد !/معنی خوشبختی ،/بودن اندوه است ...!/این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور /چه بخواهی و چه نه ! میوه یک باغند /همه را با هم و با عشق بچین .../ولی از یاد مبر،/پشت هرکوه بلند ، سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند ،
که خدا هست ، خدا هست
و چرا غصه ؟! چرا !؟
هشتم ربیع الاول سال 260 هجری قمری، مصادف است با شهادت یازدهمین پیشوای شیعیان جهان، حضرت امام حسن عسگری(ع). ایشان در هشتم ربیع الثانی سال 232 متولد گردید. پدرش امام دهم ،حضرت امام هادی (ع) و مادرش بانویی شایسته به نام "حدیثه" میباشد.
القاب آن حضرت، عبارتند از "عسگری"، "نقی" و "زکی" . کنیه ایشان نیز "ابومحمد" است. آن حضرت چون به دستور خلیفه عباسی مجبور به سکونت در سامراء و در محله عسگر، نظامی، سکونت گزیدند، او را عسگری گویند.
ایشان پس از شهادت پدر بزرگوارشان، امام هادی (ع)، به امامت نائل آمدند. مدت امامت آن حضرت 6 سال بود و در مدت کوتاه امامت خویش با سه نفر از خلفای عباسی: المعتزه بالله، المهتدی بالله، المعتمدبالله، معاصر بود.
اگر چه امام حسن عسگری علیه السلام شدیداً از طرف دستگاه خلافت عباسی تحت نظر و محدودیت شدید قرار داشت لکن آن حضرت بُعد علمی از آیین اسلام و اشکال ها و شبهات مخالفان و تعیین اندیشه صحیح اسلامی و تربیت شاگردان لحظه ای فرو گذار ننمودند.
درسال 255 تنها فرزند آن حضرت، مهدی موعود، چشم به جهان گشود.
حکومت عباسی که از نفوذ و معنویت امام علیه السلام در جامعه نگران بود به همان شیوة دیرینه متوسل شد و آن حضرت را پنهانی مسموم ساخت.
آن حضرت در هشتم ربیع الاول سال 260 هجری قمری به شهادت رسید و در خانه خود در سامراء در کنار مرقد پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد
حضرت محمد (ص) در عام الفیل به سال 570 میلادی در روز جمعه 17 ربیع الاول قدم به عرصه این جهان خاکی نهاد و با وجودش عالمی را از جهل و گمراهی نجات بخشید. او عرش نشینی بود که با فرش نشینان همراه گشت تا آنان را هم با خود به عرش ببرد.
ز احمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندر این یک میم غرق است